چند روزه که حالم اصلا خوب نیست.الودگی هوا منو گرفته.دیروز از سعادت اباد برج میلاد دیده نمیشد.چرا از همه چیزها فقط بدش مال ماست.استادم حرف جالبی میزد میگفت اینها کارمای تقدیری است یعنی مختصاتی که در ان زاده شدیم منطبق بر رسالتیه که داریم.(خودم هم نمی فهمم)یه دنیا دارن تو امکانات راحت زندگی میکنن فقط ما رسالت داریم؟اون هم از نوع درد اورش. ....
هر چی هست دلم میخواد رقص بارون کنم بلکه فرجی شد.
ای خدای بزرگ.همه رقص بارون دارن
من از بالا شروع کردم .حالا اومدم اولین پست را بخونم.نمی دونم کتاب باران ساز اثر هرمان هسه را خوندی؟منم دلم می خواد اگر بارون بیاد برم شیان داد بزنم که آهای بارون دوستت دارم./پس شما رقص بارون کن تا بارون بیاد منم بعدش می رقصم.